سمت و سو های جنبش ضد اردوغانیسم در ترکیه

ساخت وبلاگ

فضای سیاسی و اجتماعی ترکیه در آستانه یکسالگی کودتای 15 ژوئیه نا آرام شده است. راهپیمایی  هدفمند و سازمان یافته معترضان به برقراری و اجرای عدالت، علت اصلی این نا آرامی است. راهپیمایی ماه مارس سال ۱۹۳۰ موسوم به رژه نمک به رهبری مهاتما گاندی در هند  الهام بخش راهپیمایی معترضان ترکیه از آنکارا تا استانبول شده است. رهبری معترضان این راهپیمایی را کمال قلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری‌خواه خلق ترکیه عهده دار است که  سیاست های نامنعطف و ناسازگار اردوغان او و همگنانش را در سپهر سیاست ترکیه به محاق و در سایه قرار داده بود.

آنگونه که کمال قلیچداراوغلو رهبر حزب جمهوری‌خواه خلق ترکیه گفته است، برقراری عدالت هدف اصلی این راهپیمایی است.اما به نظر می رسد که معترضان اهداف مهمتری را در کنار هدف گفته شده دنبال می کنند. بنابر این این ناآرامی و خیزش اعتراضی را باید به معنای آغاز فصل بهار ترک در جغرافیای آناطولی دانست که قرار است همچون  تحولات بهار عرب موجد تحولات دموکراتیک در ترکیه شود. در بطن این جنبش دموکراتیک دو هدف عمده از سوی بهبود خواهان تعقیب می شود. اول پاسداشت میراث کمالیسم و لائیسیته  و سپس تلاش برای تسلیم اردوغان به پرنسیب های دموکراسی. در نگاه مخالفان و احزاب اپوزیسیون تداوم این اعتراضات و  خیزش دوباره معترضان کمک خواهد کرد که امید به اصلاحات زنده شود و همچون گذشته ترکیه در مسیر دموکراسی قرار گیرد.

آنگونه که از برنامه های احزاب اپوزیسیون پیداست، کنش ها و الگو های رفتاری رهبران حزب عدالت و توسعه علت اصلی شرایطی است که ترکیه وقت حاضر در آن قرار گرفته است. در شرایط فعلی ترکیه، مجموعه ای از رفتار ها و کنش های رهبران حزب عدالت و توسعه در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی موجب افول و محتملاً زوال دموکراسی و در خطر افتادن میراث کمالیسم شده است. بروز و ظهور این وضعیت بیشتر از هر زمان دیگر ریشه در اقدامات تلافی جویانه رهبران حزب عدالت از فردای کودتا و نیز از فردای نتایج فراندوم 16 آوریل و نتیجه مثبت 51 درصدی آن دارد. به واقع  روزگاران پسا کودتا فرصتی شد تا این رهبران بتوانند که همه مراکز تصمیم گیری و قدرت را از عناصر ناراضی پاکسازی کنند با این هدف که مسیر حکومت یکه سالار اردوغان بی چالش و هموار شود. در همین راستا، بر گزاری رفراندوم و تلاش برای تغییر سیستم پارلمانی به ریاستی آنهم برای افزایش قدرت اردوغان در راستای تمایلات فاشیستی اردوغان و تحکیم پایه های حکومت آن صورت گرفت. در عرصه سیاست خارجی هم اردوغان بجای آنکه همچون اوایل دهه 2000 تلاش کند که برای بسیاری از اصلاح طلبان محافل عرب و خاورمیانه چراغ هدایت دموکراسی باشد، بیشتر به الگویی ضد دموکراسی ظاهر شد و آنقدر در الگوی ضد دموکراسی خود اصرار به خرج داد تا محافل عرب و خاورمیانه او را متهم به فرقه گرایی کنند. برای نمونه راهبرد تنش صفر احمد داود اوغلو با همسایگان جای خود را به تنش صد داد. مزید بر آن،ترکیه حمایت فعالی از گروه های شورشی فرقه گرا در سوریه به عمل آورد و سیاست طرفداری از فرقه گرایی را در عراق و یمن در پیش گرفت و با کشورهایی نظیر قطر و عربستان سعودی روابط نزدیکی برقرار کرد. سرنگونی هواپیمای روسی در نوامبر 2015 و تنش های متعاقب آن با روسیه نشان داد که چگونه سیاست خارجی نامنعطف و فرقه گرای ترکیه در قبال سوریه باعث شد که این کشور در مقابل یکی از شرکای اصلی خود قرار گیرد. این موارد باعث شد که در مورد بیطرفی گفتمان ترکیه درباره دموکراسی منطقه شک و تردید به وجود آید. اکنون با عملکرد غیردموکراتیک حزب عدالت و توسعه در داخل و با رقابت امنیتی منطقه ای، این نقش که در اوایل خیزش های عربی نوید بخش به نظر می آمد،به شدت ضعیف شده است که مسلماً افزایش قدرت اردوغان هم این وضعیت را شدید تر هم خواهد شد. با پایان یافتن دور اول راهپیمایی به نظر می رسد که موج دوم این جنبش اعتراضی و بهبود خواه در راه است.حال باید دید که این اعتراضات خواهد توانست به مسیر دیکتاتوری اردوغان پایان دهد؟ با همه موانع و چالش هایی که معترضان را تهدید می کند یک چیز قطعی است و آن این است که صرف‌نظر از نتیجه این راهپیمایی ترکیه بعد از این کشور متفاوتی خواهد بود.

|+| نوشته شده توسط صلاح الدين هرسني در دوشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۶  |
چشم انداز تشریک مساعی جدید آمریکا و روسیه در حل بحران سوریه...
ما را در سایت چشم انداز تشریک مساعی جدید آمریکا و روسیه در حل بحران سوریه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s-harsani بازدید : 94 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 16:00